ملیکاملیکا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

ملیکا فرشته کوچک زندگی ما

کودک و خدا

1392/6/28 22:33
نویسنده : مامان باباش
624 بازدید
اشتراک گذاری

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:

 

می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی

چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم ؟

 

خداوند پاسخ داد : در میان تعداد بسیاری از فرشتگان من یکی را برای تو در نظر گرفته ام

او از تو نگهداری خواهد کرد..

 

اما کودک هنوز اطمینان نداشت که میخواهد برود یا نه ، گفت اما اینجا در بهشت من هیچ

کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.

 

خداوند لبخند زد : فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هرروز به تو لبخند خواهد زد ، تو

عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود..

 

کودک ادامه داد من چگونه میتوانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمیدانم ؟

 

خداوند او را نوازش کرد و گفت : فرشته تو زیباترین و شیرین ترین وازه هایی را که

ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد

که چگونه صحبت کنی..

 

کودک با ناراحتی گفت : وقتی میخواهم با شما صحبت کنم چه کنم ؟

 

اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت ، فرشته ات دستهایت را در کنار هم قرار خواهد

داد و به تو یاد میدهد که چگونه دعا کنی..

 

کودک سرش را برگرداند و پرسید : شنیده ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی میکنند

چه کسی از من محافظت خواهد کرد ؟

 

فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد حتی اگر به قیمت جانش تمام شود..

 

کودک با نگرانی ادامه داد : اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمیتوانم شما را ببینم

ناراحت خواهم بود !

 

خداوند لبخند زد و گفت : فرشته ات همیشه با تو درباره من صحبت خواهد کرد ، گرچه من

همیشه در کنار تو خواهم بود..

 

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد ، کودک فهمید که بزودی

باید سفرش را آغاز کند ، او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید :

 

خدایا اگر من باید همین حالا بروم پس نام فرشته ام را بگویید ؟

 

خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد :

 

نام فرشته ات اهمیت ندارد ، میتوانی او را مادر صدا کنی... تشویققلبتشویق

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

dear aunt
28 شهریور 92 22:36
بسیار بسیار زیبا... زنده باد همه فرشته های "مادر نام"
مامان شکیب
29 شهریور 92 18:15
احسنت.. با اینکه قبلا هم خوانده بودم این مطلب رو ولی با این حال باز برام تازگی داشت و لذت بردم
ایسودا
1 مهر 92 1:09
farzane
13 مهر 92 22:12
ishala bache ghadam dar bashe..